Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - بعضي از اصلاح‌طلباني که توقع داشتند در ليست قرار بگيرند، گروه‌هايي تشکيل دادند و کارهايي کردند و بيش از 50 ليست جعلي در انتخابات از آب در آمد.

سرويس سياست مشرق - دکتر «محسن مهرعليزاده» از چهره­‌هاي سياسي اصلاح­ طلب و رئيس فدراسيون بين ­المللي ورزش ­هاي زورخانه ­اي و همچنين رئيس کميته گردشگري اتاق بازرگاني تهران و يکي از گزينه‌هاي شهرداري تهران مهمان برنامه دست خط بودند که مشروح گفتگوي محمد حسين رنجبران با ايشان از نظرتان مي‌گذرد:

مجري: قرار است شهردار تهران شويد! شايعات درست است؟
خودتان در ابتداي کلام فرمودبد «شايعه»؛ شايعه که در تلويزيون مطرح شود ديگر شايعه.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..
مجري: به هر حال مطرح شده ايد؛
بله، جزء اسامي که مطرح شده است هستم؛ با بعضي از اعضاي محترم شورا هم صحبت­ هايي کرده ايم، حالا بايد ببينيم چه پيش مي آيد بالاخره انتخاب با اعضاي شورا است.
مجري: درست است که اعضاي شوراي شهر بايد راي بدهند، اما افراد پشت صحنه­اي که اين فهرست را بستند بالاخره روي انتخاب شما تاثير دارند؛
ببينيد اصل، اعضاي شورا هستند، يعني به هر حال آنها مي ­خواهند کار کنند و آنها از شهردار کار مي­ خواهند و آنها مي ­خواهند همراهي داشته باشند، طبيعتا آن سليقه‌اي که طراحي کرده و اعضاي شورا انتخاب شده‌اند، آن سليقه در خود اعضاي شوراي هم وجود دارد و آن به نحوي در انتخاب شهردار جاري خواهد بود.
مجري: زماني که در انتخابات شوراي شهر بحث مي شد مي گفتند فهرست هاي مختلف بسته شده است بخصوص فهرستي که الان راي آورده است، شهردار آن هم مشخص است از همان زمان هم صحبت شما بود که شهردار اين فهرست آقاي محسن مهرعليزاده است؛
نه واقعاً اينطور نبود، فهرست در يک فرآيند مشخصي در شوراي عالي اصلاح‌طلبان مطرح شد و وقت زيادي گذاشته شد، روي شاخص هاي مشخصي که تعريف شده بود از بين نزديک 700 نفر به 21 نفر رسيدند و فهرست را بستند و آن زمان هيچ صحبتي از اينکه اين فهرست به علاوه فلان شهردار، چنين چيزي نبود؛
مجري: مي گويند شما اگر شهردار تهران نشويد ممکن است شهردار مشهد شويد، درست است؟
نه چنين چيزي نيست اين ديگر خيلي شايعه است [مي خندد]
مجري: الان به غير از شما چه افراد ديگري مطرح هستند در بين اعضاي شوراي شهر؟ بيشتر از بين اصلاح‌طلبان هستند؟
بگذاريد من نام نبرم، اينها شايعه و گمانه زني است اما بله، بديهي است با توجه به اينکه کليه 21 نفر منتخب شوراي شهر تهران، همه از اصلاح طلبان هستند، الحمدلله با قوت خوبي هم انتخاب شدند طبيعتاً گزينه­ شان از ميان مديران مقبول اصلاح طلبان خواهد بود و اين طبيعي است.
مجري: آقاي سالک عضو حزب نداي ايرانيان يک مصاحبه اي کرده بود که افرادي که عضو شوراي شهر شدند، يک ميثاق نامه اي را امضاء کردند که بند 16 آن مي گويد هيچ کس از اعضاي شورا نبايد شهردار شود، الان ما مي‌شنويم بعضي از گزينه ها، افرادي هستند که در شوراها انتخاب شدند، الان به اين پايبند هستند يا ممکن است از افرادي که داخل شوراي شهر باشند؟
طبيعتاً آنچه که داخل شورا بحث شده و من هم شنيدم از دور، بالاخره چون من عضو نيستم ببينم در آنجا چه مي گذرد ولي بحث ها را مي شنوم، اين پايبندي به عهد در همۀ اعضاي شورا وجود دارد؛
مجري: در همه فهرست ها بحث زياد مي شود چه اين طيف و چه آن طيف، بخصوص بعد از اينکه آن طيف پيروز مي شود برخي در هر طيفي يکسري حرف‌هايي مي گويند و مطالب انتقادي مي گويند، يکي از اعضاي شوراي شهر فعلي که از اصلاح‌طلبان هم بود ابراز مي کرد که اين فهرست که بسته شد قرار بود من در اين فهرست بام ولي من چون 2 ميليارد تومان پول ندادم من را داخل فهرست قرار ندادند، چنين چيزي درست است؟
نه! به نظر من خيلي بي‌انصافي است، من واقعاً به عنوان کسي که عضو شوراي عالي هستم و تمام صحنه ها را مي ديدم و در همه لحظاتش هم بودم اولاً اصلاً چنين مبالغي هزينه نمي شود حتي در کلان، چه برسد به اينکه بخواهند از يک نفر چنين مبلغي را بگيرند، چه کسي اين مبلغ را خواسته و از چه کسي خواسته است؟! اصلاً چنين چيزي درست نيست و نبود،
من چيزي شنيدم که در اين شايعات هم آمد و واقعيت اين است در بستن فهرست از همان روز اول يک ويژگي هاي مشخصي تعريف شد، فرد چقدر تخصص دارد، چقدر تحصيلات دانشگاهي دارد، چقدر تحصيلات مرتبط با امور شهري دارد، حالا اينکه در فرآيند عمل ممکن است مثلاً نمره يکي به نظر خودش مي توانست بيشتر از اين باشد و معترض است، اين يک مطلب ديگري است، در هر بستر سياسي چنين اتفاقي مي افتد.
مجري: دو فهرست از اصلاح طلبان بيرون آمد؟
نه يک فهرست.
مجري: البته يک فهرست آن کساني که ناراضي بودند دادند؛
تا آنجا که من مي دانم متاسفانه به لحاظ اينکه بعضي از اصلاح‌طلباني که توقع داشتند در ليست قرار بگيرند گروه هايي تشکيل دادند و کارهايي کردند و چه حتي مثلاً بعضاً از طرف رقيب چنين اتفاقي ممکن است افتاده باشد، بيش از 50 ليست جعلي درآمد.
مجري: ولي اصلاح طلبان در نخستين دوره شوراي شهر حائز اکثريت آرا شدند و يک تجربۀ تلخي بود که شورا به پايان نرسيد و جمع شد، به نظرم خودتان هم قبول داريد که بايد بيشتر مراقبت کنيد؛
بله همينطور است تذکر خيلي خوبي است و دوستان هم اين بينش لازم را دارند که مراقبت هستند که خداي نکرده در رقابت هاي درون خودشان اتفاقي پيش نيايد که تجربيات شوراي اول تکرار شود.
مجري: اگر شوراي شهر به آقاي مهرعليزاده راي بدهد به عنوان شهردار تهران، او مي خواهد با شهر تهران چه کند؟ تهران معضلات کمي ندارد، ترافيک دارد، آلودگي هوا از مهر وجود دارد تا آخر زمستان و غيره، چه مي‌خواهيد بکنيد؟
اول اين است که بخش بسيار زيادي درخصوص مسائل مالي بايد کار شود، بودجه‌اي که الان شهرداري تدوين کرده است براي سال 96 از نظر دسترسي و رسيدن به آن بودجه مقدار زيادي با آن واقعيت ها فاصله دارد، يعني 17 هزار و خرده اي ميليارد تومان بودجه گذاشته شده است. براساس اعداد و ارقام بيش از 42 درصد اين رقم از محل فروش مازاد تراکم است، هم فروختن مازاد تراکم واقعاً مشکل دارد با توجه به اين تراکمي که از نظر ساختمان در تهران وجود دارد، ساخت و ساز و زندگي مردم و کوچه هاي تنگ و باريک، برج هاي چند طبقه به اندازه کافي، الان واقعاً تهران دارد خفه مي شود چه برسد به اينکه مجوز بدهيم به اينکه اينها افزايش پيدا بکند؛
مجري: يکي از کارهاي شما جلوگيري از اينها است؟
حداقل بايد يکي از کارها اين باشد که اين کار را ادامه ندهيم منتها عدم ادامه ندادن اين کار يعني به دست نياوردن نصفي از بودجه اي که شما نياز داريد؛
مجري: اگر شما بياييد در شهرداري، شما و شوراي شهر رابطه بهتري نسبت به شوراي قبل با دولت داريد و به نظرم مي شود بودجه بهتري هم بگيريد؛
به نظرم بايد از دولت خواسته شود نصف اين پول که نزديک 8، 9 هزار ميليارد تومان است را دولت بدهد، دولتي که در طول سال 95 آنچه که توانست براي کل بودجه عمراني تخصيص بدهد حدود 15 ميليارد تومان بود، يعني دولت هم چنين مبلغي را ندارد؛
مجري: البته راه هاي ديگر درآمدزايي وجود دارد؛
بله؛ اين از اين طرف، از آن طرف هم مقدار زيادي شهرداري تهران بدهکار است در همين سال 95 که بودجه سال 96 تصويب شد، بيش از 21 هزار و خورده اي ميليارد تومان به شکل ديون دارد، اين بدهي بايد داده شود و خود اين بدهي نزديک 1.5 برابر بودجه است، گفته مي شود علاوه بر اين نزديک 40 و خرده اي هزار ميليارد ديگر صورت وضعيت هاي نهايي نشده و پروژه هاي در دست اقدام است، به هر حال کارهايي است که شروع شده و اين جمعاً با هم نزديک 60 هزار ميليارد تومان است، يکي از کارهاي مشکل شهردار آينده اين خواهد بود که اين پول را بايد به يک نحوي تامين کند، از کجا؟ نمي تواند به مردم فشار بياورد و نبايد اين کار را بکند، بايستي درآمدهاي پايدار ايجاد شود مثلاً تبديل تهران در يک مواردي به مرکزيت در منطقه، مثلاً يکي از برنامه هايي که بنده از چندين سال پيش دارم روي آن کار مي کنم و کارِ بسيار خوب و ملي و ارزشمندي براي تهران مي تواند باشد اين است که در تهران يک مرکزيت بزرگي به عنوان مرکزيت نمايشگاهي و فروشگاهي محصولاتِ صنايع ساختماني باشد نه براي کشور به منطقه بتواند سرويس بدهد، يعني 300 شرکت يا حتي 400 شرکت که برندهاي دنيا هستند و مصالح ساختماني توليد مي کنند آنها در يک مرکزيتي که چندين برج اداري و چندين هتل و نمايشگاه ايجاد مي شود و دفترهايي براي خودشان دارند آنجا مي نشينند و يا مثلا در دبي، در کرکوک، در ترکمنستان يا هر جاي ديگر که همسايگان ما هستند در اين 10، 12 کشور توسعه هم زياد است و نياز به ساخت و ساز دارند آن وقت مهندس مشاور آنها مي آيد وقتي طراحي کردند تا يک برجي بسازند با هواپيما مي آيند اينجا مي نشينند در آن مرکزيت که ارتباط دارند با 200، 300 تا سازندۀ مصالح ساختماني از سيمان و ميل گرد گرفته تا مصالح نهايي ساختمان مثلا کاغذ ديواري و هر چيز ديگري؛
ما مشابه همين را درخصوص درخصوص هاب براي توليد نرم افزار، جوانان ما خيلي مستعد هستند انصافاً در مورد مسائل نرم افزاري و کامپيوتري و طراحي نرم افزار در زمينه هاي مختلف جوانان ما خيلي مستعد هستند، الان مشابه اين کار را هند انجام مي دهد، حتي هند از اين مطلب که با آمريکا اختلاف زمان دارد استفاده مي کنند و شب ها که کامپيوترهاي آمريکا در حال استراحت هستند و از آنها استفاده اي نمي شود، شب ها آنها را اجاره مي کنند و با آن کامپيوترها کار مي کنند و نرم افزار توليد مي کنند و به خود آمريکا و کشورهاي آمريکايي مي فروشند، هر هاب بودني يعني هزاران نفر آمد و رفت، هواپيما، ورود و خروج، هتل، ساختن هتل ها و شهر آبادتر مي شود و پول مردم مي آيد اينجا، به اندازۀ کافي خود تهراني ها و خود ايراني ها پول براي سرمايه گذاري دارند منتها چون ما الان زمينۀ آن را فراهم نکرديم اين پول بيشتر مي رود در برج سازي و بيشتر شهر را متمرکز مي کند و بيشتر مشکلات ايجاد مي کند.
حالا فکر کنيد اين پولي که اين سرمايه گذار صرفِ ساختن برج و افزايش تراکم روي کفِ خيابان ايجاد مي کند، ما پول او را ببريم در تهيه واگن و همين 6، 7 خط مترويي که داريم 180 کيلومتر کلاً طول متروي ماست در زير خيابانهاي تهران، قطارهاي آنها را به جاي 700 تا، دو تا 700 قطار منتها با پول بخش خصوصي، الان چرا ما تراکم داريم؟ 1. خط کم است و 2، در همان خطهايي که موجود است قطار کم است براي همين 7، 8 دقيقه طول مي کشد تا قطار بعدي بيايد مردم متراکم هستند، در دنيا اين 7، 8 دقيقه 2 دقيقه است در ساعت پيک کمتر از 1 يا 2 دقيقه است، بايد اينطوري باشد و مردم ناراضي نباشند و بروند استفاده کنند، قطار کم است و شهرداري هم پول ندارد قطار بخرد، دولت هم پول ندارد کمک کند، بخش خصوصي که وجود دارد. .....الان در کشوري مانند توکيو که خطوط مترو است شبکه ها و رنگ هاي مختلف همگي براي بخش خصوصي است
مجري: جايي گفته بوديد اگر به شهرداري برويد بايد يک اتاق شيشه اي درست کنيم که همۀ اعمال و رفتار توي شهرداري زير ذره بين باشد و مشخص باشد؛
نه اتاق شيشه اي، مثلاً چه اشکالي دارد اگر شهردار يک منطقه اي صبح تا شب که 20، 30 نفر به او مراجعه مي کنند يک امتيازي مي خواهند بگيرند يک پولي پرداخت مي کنند آن هم در حسابهايش مي نويسد، وقتي شما با اين پول هيچ رابطۀ منفي اي نداريد، پول مشخصي است، مثلاً طرف مي گويد دو طبقه را مي خواهم سه طبقه بکنم اينقدر بايد پرداخت بکند، اين پول پرداخت شود و وارد سيستم شود ولي بعداً اين مخفي کاري و نهان کاري هاي بي مورد ايجاد ترديد مي کند، مردم بدانند واقعاً شهرداري با چه معضلات مالي مواجه است بيشتر به شهرداري کمک مي کنند.
مجري: يک جايي گفته بوديد براي جلوگيري از قانون گريزي در حوزه شهري بايد نظارت شوراي شهر افزايش پيدا بکند، اين نظارت چگونه است؟
اصلاً شورا دو وظيفۀ اصلي دارد،يک تدوين مقررات و ضوابط و تصويب بودجه براي شهرداري، 2. نظارت بر اجراي آن، اينها خيلي مهم است، اگر آن سيستمي که مي گويم اطلاعات و مسائل مالي و غيرمالي بايد شيشه اي باشد اين نظارت هم براساس آن در عمل اتفاق خواهد افتاد.
مجري: ممکن است شما شهردار شويد و دستور تخريب پل صدر را بدهيد؟
خيلي از معماران ماهر کشور، کساني که مهندس معمار هستند و روي شهر و زيبايي شهر اظهارنظر مي کنند به هيچ وجه اين پل را با اين سازۀ بتني خشن در ديد مردم و در معرض زندگي مردم را کار پسنديده اي از نظر معماري تشخيص نمي دهند من هيچ وقت اين کار را نمي کنم که اين پل را خراب کنم بالاخره هزينه هاي خيلي سنگيني صرف شده است ولي همه مقايسه مي کنند مثلاً مي گويند با اين طولي که اتوبان صدر دارد مي توانند 4 برابر بعضاً 8 برابر يا تونل يا مترو بسازند.

مجري: شما با مردم زياد ارتباط داريد الان مهمترين مشکل مردم چيست؟
مساله اقتصادي و معيشت است و اشتغال. به هر حال ما مشکلات انباشته اي داريم از زمان جنگ تحميلي به اين طرف، بعد دوران سازندگي، دولت اصلاحات، دوران بعدي کارهاي زيادي انصافاً در زمينۀ اقتصادي شده است ولي مال چند مشکل جدي داشتيم به ويژه مشکل تحريم اين مساله را مقدار زيادي تشديد کرد، چون وقتي راه براي صادرات باز نيست عملاً شما دنبال آن نمي رويد مثلا مي خواهند صادر بکنند نمي گذارند پول تکان بخورد، مسير بانکي را بستند و نمي گذارند من صادر هم بکنم پولم برنمي گردد، بنابراين توليد براي صادرات هم که يکي از اهداف بسيار بزرگ براي اشتغال مي تواند باشد آن هم متوقف مي شود کسي براي اينکه بتواند محصولي را صادر کند و سرمايه گذاري بکند اين کار را انجام نمي دهد.
مجري: يک جايي گفته بوديد اگر دولت به ويژه تيم اقتصادي خودش را با نيروهاي به ويژه اصلاح طلب تقويت مي کرد هماهنگ تر و قوي تر و يک دل تر رفتار مي کرد و توقعات مردم سريعتر پاسخ داده مي شد؛
نه گفتم تيم منسجمي نداشت، الان هم همين را مي گويم؛
مجري: يعني هماهنگ تر باشد؛
ببينيد وقتي وزارت صنعت معدن و تجارت بالاخره عاملِ اجرايي اين توسعه ها آن است، کسي که در صف اول پيش مي رود، منتها به يک نحوي بايد فکرمان و جهت گيري هاي آن با سياستهايي که بانک مرکزي دارد، پشت سر، سياستهايي که وزارت اقتصاد و دارايي دارد در مورد ماليات، گمرک و مسائل مختلف با هم هماهنگ باشند تا آن سياستها پشتيباني کنندۀ برنامه هايي باشد که مثلاً وزارت صنعت، معدن، تجارت يا مثلاً وزارت تعاون يا رفاه يا وزارتخانه کشاورزي که توليدکننده هستند در يک سمت و سو باشند که در يک بستر مشخص و يک جهت گيري و استراتژيِ معيني حمايت کنند و جلو بروند، اين انسجام و همسويي در تيم اقتصادي در دولت اول ديده نمي شد که اميدوارم اين دورۀ حتما؛
مجري: با جدا کردن وزارت صنعت، معدن تجارت به صنعت و معدن و بازرگاني به نظرتان؛
کمک مي کند، چون 70 درصد اقتصاد هنوز دست دولت است، همين وزارت رفاه دارد شستا را با آن عظمت که بزرگترين هلدينگ کل کشور است، کارخانه را هم گرفته است، از ريزترين نوع توليد را گرفته تا عميق ترين کار توليد را، مشابه اين را مثلا در وزارت صنعت مثل سازمان گسترش داريم. وزير صنايع خيلي زرنگ باشد مي تواند همين سازمان هايش را جمع کند ولي وزارت بازرگاني بايد جدا باشد بالاخره در مورد بازرگاني کشور غفلت نشود، ايران از قديم روي خط جاده ابريشم بوده و ايراني ها از نظر تجارت در گذشته شهره بودند، ما بايد اين توان را احياء بکنيم. اين متناسب ترين حالت است بايد جدا مي شد و جدا شود.
مجري: به عنوان يک آدم اقتصادي حرف برخي از کارشناسان را قبول داريد که دولت تمام تخم مرغ هايش را در سبد برجام گذاشت و نبايد مي گذاشت؟
نه اين حرف درست نيست چون علت اين است که دولت ناگزير بود در فضاي بين المللي برود و اين گره را باز کندو تحريم ها را بردارد منتها به اين معنا نبود که همه چيز را در داخل تعطيل کرده، در داخل آنچه که موجود بود را پيش برد، من درست عکس اين تئوري را دارم من مي گويم دولتي که هنوز زماني که تحريم ها به طور جدي برداشته نشده بود و هنوز هم در مورد تحريم هاي بانکي مطلب کامل حل نشده ولي با وجود اين از منهاي 7 درصد رشد اقتصادي کم کم آمد روي 6 و يک و اين دفعه اعلام شده است 5/12 درصد البته هشت و خرده اي براي نفت است ما خيلي آن را درنظر نمي گيريم، به هر حال 7 درصد منفي را بياوريد روي مثبت اين در داخل بي توجه به مسالۀ برجام کار کرده است.
ببينيد پيش بيني مي کنند مي گويند براي برنامه ششم براي 5 سال آينده بعضي از کارشناسان مي گويند حداقل نزديک به هزار ميليارد دلار جذب سرمايه گذار نياز داريم، يعني سالي 200 ميليارد دلار سرمايه گذاري، کل درآمد نفتي ما مثلاً 100 ميليارد دلار است و بخش عمده­اش هم صرف هزينه هاي جاري ما مي شود، به اين ترتيب سرمايه گذار ايراني که در ايران پول دارد يا سرمايه گذار ايراني که خارج از کشور پول دارد و مي توانند کمکي کنند و از بيرون با خودشان پولي بياورند ما حداقل نزديک به 50، 60 ميليارد دلار در سال نياز به سرمايۀ خارجي داريم، بايد فضاي برجام باشد تا پول بيايد وگرنه نمي آيد و وقتي اينها بيايند ـ نه امروز کار اقتصادي طولاني مدت است ـ مثلاً بعد از 4 يا 8 سال يا 10 سال بعد اثرات اين سرمايه گذاري هاي امروز، اعتماد سرمايه گذار خارجي، آمدن او و سرمايه گذاري او، اثرات بيروني آن مانند اشتغال و کار و توليد و رفاه آن زمان ديده خواهد شد.
مجري: شما از تغييرات دولت دوم آقاي روحاني خبر داريد؟
نه تقريباً. حالا ما مي شنويم مانند شما.
مجري: چطور شد در دولت يازدهم به شما پيشنهاد استانداردي آذربايجان شرقي را دادند؟ بعد به نوعي پس گرفتند؟
يک صحبتي آن زمان شد طبيعتاً ادامه کارهاي جاري اي که من داشتم برايم اهميت داشت، منتها چند گزينه که از قبل مطرح بودند، يکي از آن گزينه هاي خوشبختانه پذيرفته بود و عمل شده بود.
مجري: مناظره هاي انتخابات رياست جمهوري دوازدهم را مي ديديد؟ راضي بوديد؟
بله. متاسفانه از مناظره ها راضي نبودم، مناظره ها متاسفانه از همان روز اول رفت به سمت اينکه يک مقداري از شانِ هم کانديداها و هم شانِ فرهنگي و اخلاقي ايران و ايراني فاصله گرفت، اينکه به صراحت يک نفر به يک نفر تهمت دروغ بزند و زنده پخش شود، به نظرم فضاي مطلوبي نبود مي توانست فضاي بهتري باشد.
مجري: از خانواده شما کسي راضي نشد بيايد چرا؟
کم رو هستند گفتند ما نمي توانيم جلوي دوربين بياييم و صحبت کنيم.
مجري: چه سالي ازدواج کرديد؟
سال 59.
مجري: چگونه آشنا شديد؟
من سال 59 سپاهي بودم،خيلي جالب است اين خاطره را بگويم چون اين روزها مد شده مي پرسند عاشق شدي؟[مي خندد] دوست من گفت فلاني نمي خواهي ازدواج کني؟ من هم به شوخي گفتم هنوز موردش پيدا نشده است، من سال 59، 24 سال سن داشتم، گفتم موردش پيدا شود بله، گفت واقعاً پيدا شود ازدواج مي کني؟ گفت موردش است، گفت خانم من يک همکلاسي دارد اينطور و آنطور است و مشخصاتش را گفت، گفت برويم براي خواستگاري؟ گفتم برويم، با همان لباس خاکي سپاه و جبهه رفتيم، فردا از خانه خودشان تماس گرفت با خانواده خانم خيري همسرم، قرار گذاشتند، آنها هم دوست من را مي شناختند و خيلي به او اعتماد داشتند و رفتيم يک صحبت اوليه کرديم و ديگر اين باب آشنايي شد و بعد مراحل بعدي را انجام داديم.
مجري: مهريه چقدر است؟
بگويم شايد تعجب کنيد، دقيقاً يادم نيست يا هزار ريال است يا هزار تومان است به اضافه تعليم سوره صف، شايد بپرسيد چرا سوره صف ما بهمن سال 59 رفتيم خدمت امام، من تا آن روز با خانمم اصلاً صحبت نکرده بودم، من به خانمم گفتم مهريه را چقدر بگوييم؟ ايشان گفت هر چقدر گفتيد، من نمي دانستم چه بگويم با پدر و مادر خانمم مشورت کرديم، گفتند هر چه شما بگوييد رفتيم نزد حضرت امام هزار ريال يا هزار تومان يا صد تومان يادم نمي آيد، بعد به امام گفتم صد تومان با يک جلد کلام الله مجيد، امام فرمودند مي توانيد بگوييد تعليم بخشي از قرآن، برنامه من هم طوري بود که آن روزها داشتم چند سوره قرآن را حفظ مي کردم، آن روزها داشتم سوره صف را حفظ مي کردم بعد تا امام فرمودند من هم دستپاچه شدم چون امام در ايوان نشسته بودند و من هم ايستاده بودم، اصلا زماني که با امام صحبت مي کرديد دستپاچه و هُل مي شديد، من تا ايشان اين را فرمودند گفتم پس تعليم سوره صف، گفت خيلي خوب شد تعليم سوره صف به علاوه آن هزار تومان يا هزار ريال يا صد تومان
مجري: شما با آقاي مقدم يکي از معاونان دفتر حضرت آقا باجناق هستيد، شما باجناق ايشان شديد يا ايشان باجناق شما؟
ايشان باجناق ما شدند، ايشان فکر کنم دو سال از من بزرگتر هستند ولي ديرتر آمدند و با خواهر دوم ازدواج کردند من با خواهر اول ازدواج کردم.
مجري: رابطه شما الان با هم چطور است؟
خوب است به هر حال به عنوان باجناق داريم زندگي مي کنيم.
مجري: اينکه مي گويند باجناق فاميل نمي شود درست مي گويند؟
ما از قديم با هم دوست بوديم، ما در دانشگاه تبريز با هم بوديم، هم ­خانه و هم ­خوابگاه بوديم، دوست بوديم.
مجري: شما واسطه شديد؟
نه اتفاقاً خيلي جالب است من يک روز در خانه نشسته بودم به من گفتند شما آقاي مقدم را مي شناسيد؟ گفتم بله دوست من است، بعد گفتند ايشان به واسطۀ يک نفر آمده است براي خواستگاري دختر دوم خانواده که از آنجا مطلع شدم.
مجري: با هم از نظر سياسي اختلاف نظر داريد؟
ايشان اصلاح طلب نيستند [مي خندد]
مجري: اين اختلاف نظرها به خواهرها سرايت نمي کند؟
نه در زندگي ما اين مسائل ورود نمي کند.
مجري: رابطه شما با حاج خانم چطور است؟ عاشقانه است دست خطهاي عاشقانه براي ايشان مي نويسيد؟
[مي خندد] واقعاً فرصت اين کارها را نداريم ولي همديگر را خيلي دوست داريم.
مجري: در کارهاي خانه کمک مي کنيد؟
فرصت بکنم انجام مي دهم ولي نمي رسم، من ساعت 7، 8 صبح از خانه مي آيم بيرون و ساعت 9، 10 شب مي روم خانه فرصتي ندارم، حتي تعطيلات هم خانه نيستم و اين طرف و آن طرف هستم ولي اگر لازم باشد کمک مي کنم.
مجري: غذا درست مي کنيد؟
نه بلد نيستم جزء نيمرو چيزي بلد نيستم.
مجري: چه غذايي را بيشتر دوست داريد؟
ايراني معمولاً چه غذايي را دوست دارند؟ قورمه سبزي [مي خندد]
مجري: سه فرزند داريد دو پسر و يک دختر و دختر هم نزد پدر جايگاه ويژه اي دارد؛
بله. معمولاً دخترها خودشان را بيشتر به پدرها نزديک مي کنند.
مجري: ازدواج کردند؟
بله پسرها ازدواج کردند.
مجري: با عبدالله زاده از کجا آشنا شديد؟
در دانشگاه تبريز سال 53 و 54 که من وارد دانشگاه شدم آقاي مهندس عبدالله زاده يکسال زودتر از من وارد دانشگاه شده بود و ما هم دوره اي هاي خيلي خيلي خوبي داشتيم.
مجري: گعده شما چه کساني بودند؟
خيلي بوديم کساني که شهيد شدند يکي شهيد باکري بود، شهيد دادمان بود، شهيد زيني بود، مرحوم عطايي استاندار آذربايجان غربي بود در راه تصادف کردند.
مجري: شما از موسسان جهاد بوديد؛
بله تشکيل دهندگان جهاد در آذربايجان .. بودم.
مجري: حيف شد جهاد به نوعي ادغام شد، درست است؟
چون ديگر کارهايش با کشاورزي در يک بُعدي موازي شده بود بالاخره ساختارها بايد جمع و جور مي شد، اگر مي ماند قطعاً يکسري تداخلاتي چه با کار صنعت، صنايع سبک و دستي و چه با کشاورزي، ناگزير بودند که بالاخره به چنين جمع بندي اي برسند.
مجري: شما در عنفوان جواني عضو هيات مديره و قائم مقام سايپا در سال 61 شديد؟
بله همينطور است. سال 60
مجري: آن زمان افق مديريت سايپا چه بوده الان چيست؟ چرا مردم راضي نيستند؟ کلاً از توليدات خودروي ما راضي نيستند؟
ابعاد مختلفي دارد، آن زمان دو کارخانه بزرگ ايساکو و ايران خودرو وجود داشت آن زمان جهت گيري اين بود که بتوانيم از ظرفيت هاي موجود در جهت توسعۀ خودروهايي که بيشتر جنبۀ عمومي دارند استفاده کنيم، يادم است دستوري از دولت آن زمان آمد که در اين جهت قدم برداريد ما آن زمان دو توليد داشتيم در سايپا، يکي ژيان بود که به تاريخ پيوسته و يکي هم رنو بود و رنو به عنوان يک محصول شيک و آن روز بهترين مدلي که جوان ها در خيابانها با آن مي چرخيدند؛
مجري: آن زمان قيمتش چقدر بود؟
در زمان هاي مختلف متفاوت بود فکر کنم 35 هزار تومان بود بعد شد 50 هزار تومان، پيکان 70 هزار تومان بود رنو 55هزار تومان بود. بعد به 50، 60 هزار نفر پيش فروش شده بود با قيمت 50هزار تومان بعد نتوانسته بودند چون جنگ بود و قطعات را نياورده بودند و خيلي مصيبت داشتيم ولي کار جالبي که آن زمان شد واقعاً خيلي جرات داشتيم يکي از ويژگي­ جوانان آن زمان بود و بايد اين راه را براي جوانان امروز باز کنيم من هميشه گفتم من خودم را يکي از کساني مي دانم که محصولِ اعتماد به جوان هستم و الان هم به جوانان خيلي اعتقاد دارم و بايد راه را براي آنها باز کرد تا کارهايشان را انجام بدهند، آن زمان به ما گفتند سعي کنيد ـ خط توليد سايپا را فرانسوي ها گذاشته بودند، خط توليد زامياد را ژاپني ها گذاشته بودند که وانت نيسان توليد مي کرد، ايران خودرو را انگليسي ها گذاشته بودند، اصلاً هيچ وقت هيچ مهندس ايراني در طراحي خط توليد نقش نداشت ـ بعد ما ديديم خارجي ها به ما کمک نمي کنند و از طرفي يک شعار خوداتکايي هم داشتيم و جوان هم بوديم آمديم يک جمع درست کرديم، خط ژيان را کلاً برداشتيم برديم يک جايي بايد براي قطعات يدکي استفاده مي کرديم به جاي خط ژيان آن خط اصلي رنو 5 را برديم اين طرف و آن سالن بزرگ را خالي کرديم به عنوان خط جديد توليد وانت نيسان را ايجاد کرديم.
مجري: الان خودتان از خودروهاي داخلي راضي هستيد؟
متاسفانه کيفيت ها پايين است، نحوۀ ارائه کار به بخش خصوصي که همان سيستم سازه گستر، زمان خود ما از صنايع سنگين شروع شد، شرکت سازه گستر ايجاد شدند که قطعات را به بخش خصوصي بدهند و خود شرکت نظارت داشته باشند و بسازند ولي مشروط به اينکه سيستم کنترل کننده هم از نظر ساختاري صحيح باشد و هم از نظر عملکردي دقيق کار بکند، الان تمام مشکلات ما اينجاست که چون سيستم خوب کار نمي کند، مثلاً مردم از اين ناراضي هستند که مي گويند ماشين را تحويل گرفتم تا فلان ميدان رساندم قطعه اش را عوض کردم فلان قطعه خارجي را گذاشتم يعني قطعه ايراني کيفيت ندارد، نه اينکه بلد نيستم بسازيم متاسفانه داريم فرآيند دادن سفارش و تحويل گرفتن و بستن دقت نمي کنيم، نظارت نمي کنيم بعد کيفيت پايين مي آيد و آبروي محصول داخلي مي رود.
مجري: جزيرۀ کيش را هم شما راه انداختيد؟
دورۀ من تقريباً دورۀ تحولش بود4، 5 سال قبل از من شروع شده بود، دو مقطع مديريتي هم داشتند که کارها را شروع کرده بودند اما مرحوم هاشمي رفسنجاني آن زمان من را صدا کردند و به من گفتند تو با توجه به تجربه اي که داري مي خواهم بروي جزيره کيش و مي خواهيم منطقه آزاد ايجاد کنيم، نامش منطقه آزاد بود منتها منطقه آزاد در دولت تصويب شده بود اصلاً قانوني به نام قانون منطقه آزاد نبود نامش سازمان عمران کيش بود، به هر حال از نظر بودجه فرمودند هيچ بودجه اي در کار نيست، من گفتم جزيره اي است و دوستان چند سالي است دارند در آنجا کار مي کنند همتشان اين شده که تعدادي جنس از آن طرف آب بيايد و برود، گفتند بايد بروي اين کار را انجام بدهي و ما توقع داريم با توجه به اينکه آن منطقه به عنوان منطقه آزاد استعداد دارد، يک طراحي اي بکني که از داخل آن هم بتوانيم پول به دست بياوريم نه اينکه ما پول بدهيم و از خودش پول به دست بياوري. منتها يک کار اساسي مي خواست نه آب داشت، نه برق، نه جاده حسابي داشت؛
ـ با چه کساني توانستيد کار کنيد؟
سرمايه گذاران ايراني را يکي يکي شناسايي کرديم و از آنها خواهش کرديم و براي آنها راه باز کرديم گفتيم بياييد سرمايه گذاري کنيد خوشبختانه آمدند بعضي از آنها در ايران بودند و بعضي در خارج بودند، آژانس ها را آورديم مثلاً 10، 20 نيرو به آنها داديم گفتيم بازسازي کنيد مسافر بياوريد، هتل اصلي که هتل کيش بود به آنها داديم و به اين ترتيب سرمايه هاي مردم را جمع کرديم، دولت يک ريال پول نداد، بودجه رسمي هرگز براي آنجا نداد بلکه سرمايه هاي مردم آمد آنجا و با آمد و رفت مسافران و کالاها پول گرفتيم و اين پول را در کيش تبديل کرديم به يک برق که آن زمان مي گفتند 8 مگاوات بود، دو تا نيروگاه بزرگ آورديم، 5/37 مگاواتي،
مجري: شما الان هم عضو هيات مديره کيش هستيد؛
بله هستم.
مجري: يک انتقادي وارد است مثلاً مي گويند ما اينقدر که تاکيد مي کنيم مردم بروند از امکانات خودمان بازديد بکنند، توريسم داخلي خودمان تقويت شود ولي مردم يک سفر کيش که مي روند شايد هزينه اش به جرات دو برابر هزينه سفري مي شود که به يکي از کشورهاي همسايه مثلا ترکيه مي روند؛
متاسفانه اينگونه است علتش هم اين است که کساني که تورهاي ترکيه و مالزي و دبي يا ارمنستان را مي برند، آنها يک مقداري حرفه اي تر عمل مي کنند تا تورهايي که مردم را به کيش مي برند، من اين را مي فهمم، تورهايي که مردم را به کيش مي برند يک قيمت ثابتي مي گذارند و مي گويند بالاخره مردم مي روند ما چه گران بگيريم يا چه ارزان، حتي کيش الان در اختيار منطقه آزاد کيش است و قيمت ها را آنجا خيلي کنترل مي کنند و قيمت ها را پايين مي آوريم حتي در سايت هاي مختلف فروش بليط هم برويد بعضاً بليط رفت و برگشت کيش تا 40 هزار تومان هم پايين مي آيد، بعضاً تا 1 ميليون تومان هم بالا مي رود، اين به هر حال به خاطر فصل و چارترينگ که مي کنند، طبيعي است، اما مثلا تورهاي ترکيه يک هتل را در طول سال گرفته مي داند مثلا اگر قيمت را بالا بدهد نمي روند مثلا تور لحظه آخري نوشته اند با 300 هزار تومان ترکيه اما در مورد کيش اين کار را نمي کنند کمتر اين کار را مي کنند شايد صاحبان تور با خود مي گويند بالاخره مردم خواهند رفت، بخشي هم چون مردم خارج از تور مي روند گران به نظر مي رسد. از آن طرف چون ما نميخواهيم خيلي در قيمت هاي هتل ها مداخله کنيم مي گوييم منطقه آزاد است بگذاريم راحت سرمايه گذار بيايد و سرمايه گذاري اش را بکند، البته ما مجوز هتل سازي را بهتر و راحت تر مي دهيم که تعداد هتل ها در کيش بالا برود، الان تعداد مسکوني ها در کيش زياد شده است در دوران 8 سال آقاي احمدي نژاد مديريت آنجا بيشتر به مسکوني سازي مجوز داده و اين خيلي بد است و کيش را قفل مي کند.
مجري: معاون سازمان انرژي اتمي سال 72 شديد در واقع برنامه ريزي مجدد نيروگاه بوشهر آن زمان بعد از 14 سال شما انجام داديد و آن زمان هم فقط با روس ها صحبت کرديد؟
بله آن زمان فقط با روسها صحبت کرديم چون در سال 72، 15 سال از انقلاب گذشته بود و آلماني ها در حقيقت در اصل پيمانکار بودند و نيمه کاره رها کرده بودند و رفته بودند ما ديديم راهي ندارد قبل از من هم مديران مختلفي هم که آنجا بودند آمده بودند يک مکاتباتي کرده بودند، گفته بودند نه شما تحريم هستيد و اجازۀ حمل چيز را نداريم و خيلي هم بد شده بود يعني شخصاً خيلي به من فشار مي آمد که اينها دستگاه هاي اصلي ما را در آلمان نگهداري مي کردند و بعد به خاطر نگهداري آنها و انبارداري آنها، سالانه از ما پول مي گرفتند و بعد به آنها مي گفتيم دستگاه ها را بدهيد مي گفتند نه نمي توانيم بدهيم مجوز نداريم و از طرف آمريکا مجوز نداشتند.
ما ديديم راهي نداريم بخواهيم فشار بياوريم داستان همين است بالاخره آمريکا و تهديد، ربطي هم نداشت داشتيم نيروگاه مي ساختيم و مشخص هم بود که ما آمديم و خوشبختانه اين زمان مصادف شده بود با فروپاشي شوروي سابق و روس ها امکانات خيلي خوبي داشت و در چندين سفر که رفتيم و آنها را آورديم نزديک 600 نفر از کارشناسان روسي را آورديم در سايت مستقر کرديم ديدند و نقشه را بازسازي کردند و اين قرارداد نزديک دو سال و نيم مذاکرۀ خيلي طولانيِ کارشناسان ما و کارشناسان روسي انجام شد، بنده هم به عنوان معاون نيروگاه ها مسئوليت مذاکرات را داشتم؛
مجري: رئيس آن زمان چه کسي بود؟
آقاي مهندس امراللهي، من معاون امور نيروگاه ها شدم مخصوص همين کار که اين مذاکره را انجام بدهيم همزمان داوري کرديم عليه آلماني ها که اين کار را انجام نمي دهند و همزمان با روس ها شر

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۷۴۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای دریافت انگشتر مقام معظم رهبری توسط یک کارگر

یک کارگر با طرح درخواستی مبتکرانه موفق به دریافت انگشتر رهبر انقلاب شد.

به گزارش ایسنا، صبح چهارشنبه پنجم اردیبهشت در جریان دیدار هزاران نفر از کارگران با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از کارگران در اقدامی مبتکرانه برای دریافت انگشتر رهبر انقلاب بر روی چفیه‌ای نوشت : (انگشتر آقا» و آن را حین بیانات رهبر انقلاب بالای سر خود گرفته بود.

رهبر انقلاب در واکنش به اقدام این کارگر در انتهای بیانات خود گفتند: آن آقایی که یک چفیه بلند کرده و روی آن نوشته انگشتر، آن آقا اگر انگشتر میخواهد بیاید...

این روایت را در ادامه ببینید.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • حضور و اراده مردم در سرنوشت کشور بزرگترین پدیده انقلاب اسلامی
  • ماجرای دریافت انگشتر مقام معظم رهبری توسط یک کارگر
  • ماجرای دریافت انگشتر رهبر انقلاب توسط یک کارگر
  • ببینید/ ماجرای حضور رهبر انقلاب در خانه شهید شیرودی
  • ریشه حمایت دانشجویان آمریکایی از غزه
  • صحبت‌های بی‌سابقه قالیباف درباره ماجرای ارز/ آغاز گشت ارشاد مسئولان توسط رادان
  • تاکید امام جمعه موقت گرگان بر عمل به توصیه‌های رهبر معظم انقلاب برای ریشه‌کنی فساد در کشور
  • ۱+۵ موضوع مهمی که باید هدف «جهاد تبیین» قرار گیرد
  • احیای بیش از ۳۰۰ کارخانه از ابتدای دولت در خراسان رضوی
  • تصویب بودجه ۲۱ میلیارد تومانی برای شهرداری پیربازار